ادبیات لهستان در ایران به مدد مترجمینی چون : چوکا چکاد، مرحوم شهرام شیدایی، مارک اسموژنسکی، علیرضا دولتشاهی و ایونا نویسکا غریب نمانده است.

در این پست قصد دارم به معرفی خانم نویسکا و آثارش و همچنین یک شاعر لهستانی به نام

خانم هالینا پوشویاتوسکا بپردازم.

ایوُنا نُویسکا (Ivonna Nowicka)، ایرانشناس و مترجم لهستانی، علاقه مند عرفان، دوستدار موسیقی سنتی و محلی ایران است.

 

او فارغ التحصیل رشته زبانشناسی کاربردی و ایرانشناسی دانشگاه ورشو در سطح فوق لیسانس است و در سالهای 75-1374 در مؤسسه دهخدا وابسته به دانشگاه تهران تحصیل کرده. بعد از آن تحصیلات دکترا را در دانشگاه ورشو شروع کرد که به دلیل عدم رضایتش از موضوع، ناتمام ماند. حدود بیست سال است که به طور پویا می کوشد فرهنگ ایران زمین را در لهستان بهتر معرفی کند و کار خود را به ساختن پل بین فرهنگها تشبیه می کند. تمرکز اصلی اش بر ترجمه ادبیات معاصر لهستان به فارسی و ادبیات ایران به لهستانی است و همچنان کتاب از آلمانی و انگلیسی به لهستانی بر می گرداند. سه چهار سال است که روی کارنامه کتبی بهرام بیضایی کار می کند و عقیده دارد که از کار بیضایی به اندازه کافی قدردانی نمی شود و اینکه ایشان بایستی نامزد جایزه نوبل ادبی شوند. در سال 2009 مقاله ای در مورد شخصیت زن در آثار این بزرگ به نام"هم میهنان شهرزاد" پیرامون نمایشنامه و فیلمنامه بهرام بیضایی به چاپ رساند. چند سال پیش با وبگاه دانشجویان ایرانشناسی دانشگاه ورشو همکاری داشت و برای این سایت متون زیادی آماده و تألیف کرد و مصاحبه با چند نفر هنرمند ایرانی مثل فریده لاشایی و یا محمد شیروانی انجام داد (اصل فارسی مصاحبه با شیروانی بعداً به نام »وقتی در سینما بن بستی وجود ندارد« در »ارمغان فرهنگی«، ش. 7 و 8، چاپ شد). در برنامه های رادیویی و تلویزیونی مختلف مربوط به ایران شرکت کرده است. گاهی شعر می گوید، گاهی نیز  ترانهو در کل  هنر را از سیاست برتر می داند.

مهمترین کار نُویسکا در زمینه معرفی ادبیات معاصر ایران، انتخاب و ترجمه 26 تا داستان کوتاه است که به نام »شام سرو و آتش« در سال 2002 در ورشو انتشار یافت. در این گلچین، داستانهای 7 نویسنده مرد مثل نادر ابراهیمی، شهریار مندنی پور (عنوان کتاب نام داستانی از اوست)، جواد مجابی، بیژن نجدی و... و 7 نویسنده زن مثل سیمین دانشور، محبوبه میرقدیری، زویا پیرزاد، منیرو روانی پور و... آمده است. علاوه بر این داستانهای صادق هدایت، محمد جمالزاده، محمد آسف سلطانزاده (نویسنده مهاجر افغان)، اولین نمایشنامه رضا قاسمی و اشعار چند شاعر معاصر زن را به مخاطبان لهستانی زبان معرفی کرده است.

 

در زمینه ادبیات کلاسیک فارسی به ندای ادبیات عرفانی دل سپرده است. روی "اسرار التوحید" و "مثنوی معنوی" کار کرده و می کند.

نتیجه این کوشش، گزینه دو زبانه 33  داستان مولوی تحت عنوان"سروش عالم غیب. داستانهای مثنوی" است (ورشو 2009). بخش لهستانی این کتاب با نُویسکا و بخش فارسی آن، یعنی بازنویسی به زبان فارسی، با دکتر محمد امید رکنی بود.

 نُویسکا "رسالت الطیر" احمد غزالی را هم که احتمالاً سرچشمه و الهام "منطق الطیر" عطار بود، برگردانده و به چاپ رسانده است.

 از آن طرف پل مجازی بین فرهنگها، ایوُنا نویسکا همراه با همکار مترجمش علیرضا دولتشاهی شعر معاصر لهستانی را به فارسی بر می گرداند که پیشینه همکاری این دو نفر به چندین سال قبل برمی گردد. آنها سه جلد دفتر شعر  انتشارات بال چاپ کرده اند که دو تای آنها، "ای زندگی، ترکم کنی می میرم" از فروغ لهستان، هالینا پوشویاتووسکا (1967-1935) و "غزل های کِریمه" از بزرگترین شاعر آن دیار آدام میسکیه ویچ یا میتسکیه ویچ (1855-1798) به تازگی وارد بازار کتاب شده اند.

 مجموعه اول ازاین سه دفتر، "عکسی از یازده سپتامبر" بود که در سالهای 1382 و 1383 عرضه شد و شامل اشعار برنده جایزه نوبل لهستان خانم ویسلاوا شیمبورسکا (متولد 1924) بود.

یک دفتر دیگر شعر لهستانی با برگردان این دو مترجم به ناشر سپرده شده است. به جز خطابه نوبل شیمبورسکا به نام "شاعر و جهان" ("نگاه نو" ش. 31)، می توان ترجمه های متعددی از شعرای لهستانی را به کوشش نُویسکا و دولتشاهی در مجلات مختلف ایران پیدا کرد، ازجمله در "پل فیروزه. ویژه لهستان" (ش. 13)، "جهان کتاب"(ش. 24)، "روزان" (ش. 22 و 30)، "زنان" (ش. 34)، "شوکا" (ش. 1 و 4)، "شوکران" (ش. 3 و 4)، "کلک" (ش. 132/12)، "گیلوا" (ضمیمه ش. 97) و "معیار" (ش. 20). نُویسکا در همکاری با صوفیا محمودی داستان کوتاهی از برنده جایزی نوبل دیگر لهستانی، هنریک شینکیه ویچ (1916-1848) به نام "یانکای آهنگدان" ترجمه کرد که این داستان در کتاب "قصه هایی از موسیقی" (نشر چشمه، 1375) انتشار یافت. گفتنی است که یک ترجمه دیگری از "یانکای آهنگدان" به فارسی وجود دارد که تحت عنوان "یانکوی موسیقیدان" در کتاب "چند داستان از نویسندگان کلاسیک لهستان" (ب. س.) آمده است. تشخیص هویت گرداورنده آن مجموعه مشکل است چون او خود را فقط ا. ع. معرفی کرده.

 از میان ترجمه های نُویسکا از زبان انگلیسی و آلمانی به زبان مادری اش، به کتابهای علمی مربوط به ایران بسنده می شود، مثلاً اثر نیکی کِدی و بخش ایران کتاب R. Ettinghausen، O. Grabar و M. Jenkins-Madina راجع به هنر و معماری قلمرو اسلام. نُویسکا نخستین کسی بود که کتابی از مهمترین معرفی کننده فکر عرفانی در اروپا، ادریس شاه (1996-1924)، به لهستانی برگرداند که" Tales of the  Dervishes" نام دارد و مثل سایر آثار مشابه شاه، مجموعه داستانهای عرفانی است که از ادبیات عرفانی کتبی و شفاهی ایران و افغانستان به اضافه ادبیات عربی جمع آوری شد. نُویسکا بعد از کتاب مذکور، دو  کتاب دیگر ادریس شاه را هم ترجمه کرد.

 در حال حاضر ایونا نویسکا چند  ترجمه دیگر از ادبیات لهستان به فارسی را در دست کار دارد که مصمم است با لطف خداوند آنها به اتمام برساند.

 هالینا پوشویاتووسکا :

هالینا پوشویاتوسکا (Halina Poświatowska، متولد هالینا میگا)، شاعر نامدار لهستانی، در سال 1935 م در شهر چستوهووا به دنیا آمد. در اثر شرایط سخت جنگ دوم جهانی، مرض قلبی درمان ناپذیری پیدا کرد و اکثر زندگی اش در بیمارستان و آسایشگاه گذشت.

 

در آسایشگاه هم بود که با عکاس جوانی به نام آدولف پوشویاتوسکی (Adolf Poświatowski) آشنا شدو در سال 1954 با او ازدواج کرد. بعد از 2 سال زندگی زناشویی، آدلف در اثر مرض قلبی درگذشت و هالینای 21 ساله بیوه شد. او دیگر ازدواج نکرد.

 

خود هالینا وضع قلبش بد بود و چندان امیدی برای ادامه حیاتش وجود نداشت. ولی امکانی فراهم شد تا او برای جراحی به آمرکای برود. عمل در سال 1958 صورت گرفت و موفق بود. هالینا می خواست تا حد امکان از آینده به دست آورده خویش اسفتاده کند. سعی کرد تا هر چه زودتر انگلیسی یاد بگیرد، برای ادامه تحصیل در اسمیس کولج (Smith College) در نورس هِمپتون (Northhampton) قبول شد و به مدت سه سال در آنجا درس  خواند. بعد از برگشت به لهستان، به دانشگاه یاگیلونیان شهر کراکو برگشت تا دکترای فلسفه بخواند و به عنوان دانشجوی دکترا تدریس هم می کرد.

 

بعد از پنج شش سال وضع قلب اش دو باره خیلی بد شد چون عمل در آمریکا به خاطر امکانات کم و تجارب کم آن زمان، آنچنان خوب انجام نشده بود. هالینا برای عمل به ورشو رفت. چند روز بعد از آن، 11 اکتبر سال 1967 م، در گذشت، در همان بیمارستانی که کژیشتوف کیشلووسکی نیز در آن به دنیای بقا پیوست.

 

هالینا اولین شعر خود را در 21 سالگی در مطبوعات به چاپ رساند. یک سال بعد، اولین مجموعه شعر او به نام "سرود بت پرستانه" بیرون آمدکه استقبال خوب شاعران و منتقدین لهستانی را در پی داشت. در طی حیات هالینا دو  دفتر شعر دیگر از او چاپ شد، "امروز" در سال 1963 و "چامه ای برای دستان" در سال 1966 به اضافه رمان کوتاه "داستانی برای دوستی" که حالت اتوبیوگرافی داشت و در سال 1967 به چاپ رسید. دو مجموعه شعر دیگر بعد از مرگ زودرس شاعر منتشر شد: "خاطره ای دیگر"در سال 1968 و "اشعار بازیافته". در سال 1997 مجموعه کل آثار هالینا انتشار یافت که شامل اشعار چاپ شده و چاپ نشده و قصه های کودکان و نمایشنامه ها و نامه هایش نیز بود. هالینا عضو انجمن نویسندگان و شاعران لهستان بود.

 

هالینا شعر سپید می سرود و قالب شکنی می کرد. شعرش به شکل آزاد است. او وزن هجایی به کار نمی برد، از حروف بزرگ (که طبق روش سنتی می بایست اول هر سطری بیآید) پرهیز می کرد و حتی نکته گذاری هم نمی کرد. به اکثر اشعار خود هیچ نام و عنوانی نداد. مثل فروغ، شاعری بود که راجع به زنانگی خود می گفت، زنی بود شجاع که سعی بر این داشت تا راجع به شور و آرزو و دلتنگی های خود به عنوان یک زن صحبت کند. موضوع اصلی شعرش، مرگ و عشق است. با وجود اینکه مرگ همچنان در آستانه زندگی اش در کمین بود، هالینا به افسردگی تن نمی داد و ذوق زندگی و انرژی مثبت همچنین در درون او می جوشید. این برداشت عاشقانه  از زندگی در شعرش انعکاس پیدا کرده است. علاقه او به تفکر فلسفی نیز در اشعارش قابل ملاحظه می باشد.

 

در سال 2007 م، چهل سال بعد از وفات شاعر، در خانه پدری اش "موزه هالینا پوشویاتووسکا" تأسیس شد که از ابتدا، مسئول آن، برادر کوچک هالینا، آقای زبیگ نیو میگا (Zbigniew Myga) بوده است. چند  جایزه شعر و نیز مسابقه دکلمه شعر برای نوجوانان به نام هالینا پوشویاتووسکا در لهستان وجود دارد. غیر از موزه، در شهر زادگاهش نیمکت هالینا وجود دارد که خودش بر آن نشسته است با گربه ای کنار پا.

   

»ای زندگی، ترکم کنی می میرم. گزینه اشعار« هالینا پوشویاتووسکا

 

"ای زندگی، ترکم کنی می میرم" گزینه اشعارشاعر نامدار لهستانی، بانو هالینا پوشویاتووسکا (Halina Poświatowska) است که در سالهای 1935-1967 – به گاهشماری میلادی درست همزمان با فروغ – می زیست. این مجموعه، شامل ۵۵ شعر می باشد و کتاب شماره 2 از کتب منتشر شده "شعر لهستانی"است و طبق روش این فهرست، پشت جلد روی صفحه عنوان اضافی، عنوان به زبان لهستانی آمده است که به شکل زیر می باشد:

"Życie, umrę jeśli odejdziesz. (Wybór wierszy)". 

 

کتابشناسی:

 

هالینا پوشویاتووسکا، "ای زندگی، ترکم کنی می میرم. گزینه اشعار"برگردان از لهستانی : علیرضا دولتشاهی و ایوُنا نُویسکا

تهران 1389، انتشارات بال

93، [3] ص.

شابک: 5-28-2574-964-978

تیراژ: 1650

 

شعری که عنوان از آن بر گرفته شد:

 

***

فریاد می زنم

هرگاه که می خواهم زنده باشم

آنگاه که زندگی ترک می گویدم

به آن می چسبم

می گویم زندگی

زود است رفتن

 

دست گرمش در دستم

لبم کنار گوشش

نجوا می کنم

 

ای زندگی

- زندگی گویی معشوقی ست

که می رود –

 

از گردنش می آویزم

 فریاد می زنم

ترکم کنی می میرم

(ای زندگی...، ص. 46)

 

نمونه نثر شاعرانه (شعر مورد علاقه ای. نویسکا):

 

"و این پروانه که عادت داشت بر پای چپم بنشیند گاهی که من خسته بر کوره راه جنگل کنار دریاچه یله می دادم چه خواهد کرد. برای جنگل نگران نیستم و نه برای آب که همیشه زنده، روان و مواج ماهی و سوسک در آن زندگی می کنند و گاه گاه نسیم، دوان دوان از آن می گریزد. اما پروانه تک و تنها پروانه ای که دیگر هیچ کَس اش نمی گوید: چه محشری تو. در مخمل بالت خورشید کوچک چشم آبی را بستی بی این خورشید این قسمت جنگل بر همین کوره راه تاریک می بود. درست همان جایی که دست وُ پا وُ لبخند من است. لبخندم، آره مطمئنم، خاموش می شد اگر نبودی و می ترسم دلشوره دارم نکند دوستی ما آن قدر صمیمی باشد که تو هم نتوانی بی لبخند من بمانی." (ای زندگی...، ص. 58)